وحید واحدجوان

آثار گفتاری و نوشتاری

وحید واحدجوان

آثار گفتاری و نوشتاری

وحید واحدجوان

*محقق حوزه علمیه قم
*عضو هیأت علمی دانشگاه تهران

طبقه بندی موضوعی

 

«وحدت شخصی وجود» که عرفا می گویند، یعنی چه؟ آیا اعتقاد به «وحدت وجود» کفر است؟‌ چرا برخی از فقها با وحدت وجود مخالفند؟‌

 

 


پاسخ:

1. محتوای وحدت شخصی وجود در عرفان به لسان ساده و درون دینی یعنی «خداوند، تنها وجود غنی و مستقلی است که در حقیقت وجود و کمالات وجودی حدی ندارد و در ذات (= وجود)، اوصاف و افعال، شریکی ندارد و غیر او یعنی ما سِوی الله (در ذات، در اوصاف و در افعال) آیات خدا و وابسته و محتاج به اویند (حدوثا و بقائا من جمیع الجهات) و از خود ذره‌ای استقلال ندارند و حتی در موجودیت هم شریک خداوند نیستند. و هر یک از موجودات و مخلوقات در حد و اندازه خود، آیت خدا هستند.»

 

به لسان عرفانی و در اصطلاح نیز گفته می شود: ««وحدت شخصی وجود» به این معناست که وجود و موجود حقیقی، یکی است و منحصر در حق متعال (خداوند) است و موجودات دیگر (مخلوقات و کثرات عالم) وجود بما هو وجود نیستند بلکه اطوار، شئون، جلوه و آیات آن وجود حقیقی هستند و به بیان دیگر، موجود مجازی هستند.

از منظر عرفان اسلامی، وحدت وجود، وحدت بالصرافه است نه وحدت عددی. بر این اساس، چنین نیست که زمین و آسمان، زید، بکر و ... هر کدام یک وجود، و خداوند نیز در عرض آنها یک وجود ممتاز به امتیاز تقابلی داشته باشد. بلکه خداوند متعال، وجودی است که بر همه موجودات محیط است و امتیاز حق تعالی از مخلوقات، امتیاز احاطی است نه تقابلی.

 

به بیان دیگر، از نظرگاه عرفان اسلامی، وجود، از آن جهت که وجود است واجب بالذات است و لذا وجود و موجود به گونه حقیقی جز بر حق تعالی، اطلاق نمی‌‌شود اما اطلاق وجود و موجود بر مخلوقات، به نحو مجاز است نه به نحو حقیقت و لذا مخلوقات، «نمود» آن «بود» می‌شوند (هست نما می‌شوند نه هست).

 

لذا از منظر عرفان اسلامی، کثرت، تباین و یا تشکیک در وجود، راه ندارد بلکه کثرت و تشکیک در مظاهر و مجالی وجود است. به بیان دیگر، کثرت، تباین و یا تشکیک در وجود و موجود حقیقی راه ندارد گرچه در موجودات مجازی (همان مظاهر و مجالی) راه دارد.

 

آنچه بیان شد محتوای وحدت شخصی وجود در عرفان اسلامی است که ممکن است با تعابیر گوناگونی بیان شود مانند: «وحدت شخصی وجود»، «وحدت وجود و موجود»، «وحدت وجود و وحدت موجود»، «وحدت وجود و کثرت نمود»، «وحدت وجود و کثرت مظاهر»، «وحدت وجود و کثرت موجود» و «وحدت وجود و کثرت اعیان»»

 

2. اینکه برخی، کثرت وجود و موجود (نظر مشاء)، یا وحدت تشکیکی وجود (نظر فهلویون) را جزو اقسام وحدت وجود ذکر کرده اند، نادرست است.

وحدت وجود در عرفان، تنها یک معنا دارد و آن اینکه وجود واحد است لا شریک له و آن خداست. کثرتی هم در وجود نیست. و اما ما سوی الله، مظاهر، شئون و آیات آن وجودند. لذا کثرت در مظاهر و نمودهاست نه خود وجود.

شایان ذکر است که ظاهرا، نظر محقق دوانی (محقق دوانی «موجود بودن» به معنای «تحقّق عینی داشتن» را منحصر در ذات حضرت حق تعالی و ماسوای الله را منسوب به حق می‌داند) بیان دیگر وحدت شخصی وجود است. اگر چنین باشد، نقدهایی که بر ایشان وارد شده، مقبول نیست.

 

3. وحدت وجود نه تنها کفر نیست بلکه عین توحید و ایمان است.

مسلمان قائل به وحدت وجود، خدا، توحید، رسالت پیامبر عظیم الشان را قبول دارد و ضرورتی از ضروریات دین را منکر نیست. البته خدا و توحید را بر اساس برداشت خود، تبیین می کند همچنانکه فقیه، متکلم و فیلسوف نیز خدا و توحید را بر اساس فهم و برداشت خود، شرح می دهند.

 

توضیح بیشتر اینکه؛

همچنانکه رای مفسر، فقیه و متکلم متشرع در برابر رای قرآن و امامان معصوم نیست بلکه فهم آن‌ها از قرآن و روایات محسوب می‌شود؛ یعنی فقیه و مفسر متشرع می‌‌‌گوید من آیات قرآن و روایات را طبق ضوابطی که دارم، چنین می‌‌فهمم، همچنین است فهم عارف متشرع از آیات و روایات؛ از این رو فهم او در مقابل و در عرض قرآن و روایات نیست تا کسی بگوید رای قرآن یا اهل‌بیت: این است و رای فلان عارف شیعه آن! بلکه عارف متشرع می‌‌‌گوید فهم من از آیات و روایات طبق ضوابطی که دارم چنین است.

 

درست است که قرآن کریم و روایات معصومین: بهترین منبع برای رسیدن به حقیقت است ولی آیات قرآن کریم و روایات اهل‌بیت:؛ محکم و متشابه، مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن، عامّ و خاصّ، ظاهر و باطن دارد و حتی برخی از امور اهل‌بیت: به تعبیر خودشان صعب مستصعب (بسیار دشوار) است.

 

همه فرق اسلامی ـ شیعه اسماعیلی، شیعه دوازده امامی، سنّى اشعرى، معتزلى، وَهّابى، و... ـ مدعی فهم قرآن کریم هستند و ادعای تبعیت از قرآن کریم را دارند ولى آیا همه آن‌ها، راه حقّ را پیموده‌‌‌اند و همه، آیات قرآن کریم را درست فهمیده‏‌‌‌اند؟!

 

همه شیعیان دوازده امامی با گرایش‌‌‌های مختلف تفسیری، فقهی، اصولی، اخباری، کلامی، فلسفی و عرفانی، به قرآن و روایات اهل‌بیت تمسک می‌کنند. آیا همه، در هر مساله‌ای واقع را ادراک کرده‌اند؟

 

هیچ کس در فهم و برداشت از قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم و ائمه اطهار، معصوم نیست و امکان خطا دارد و خطا هم می‌‌کند. از این‌رو کسی حق ندارد از ابتدا و بدون حجت معتبر عقلی یا نقلی، عقاید، روش و اعمال خود را مطابق کتاب و سنت بداند و دیگران را بدون دلیل معتبر و کافی، رد کند.

 

بله هر راه و روش، و هر مکتب و مساله‌ای اگر واقعا مخالف قرآن کریم و اهل‌بیت و عقل قطعی باشد به هر اسمی باشد محکوم و مذموم است و اگر موافق آن باشد صحیح خواهد بود. البته در اینکه فلان مکتب یا فلان روش یا فلان مساله، مخالف با قرآن و اهل‌بیت یا عقل قطعی است یا نیست، نباید شتابزده عمل کرد و یا مصادره به مطلوب [1] داشت.

 

 

4. همه فقها با وحدت وجود مخالف نیستند. بلکه برخی از آنها مخالفند.

 

 

5. بهترین وجه برای مخالفت بیشتر فقها با وحدت وجود این است که آنها با برداشت ها و تقریرهای غلط و نادرست از وحدت وجود که مخالف شرع مقدس است (مانند همه خدایی، حلول و اتحاد) مخالفند و باید بدانید که خود عرفای شامخ نیز با برداشت های نادرست و مبتذل از وحدت وجود مخالفند.

 

 

 

[1]. بیشتر مخالفت‌ها با عرفان و مسائل عرفانی، از شتابزدگی در فهم آیات و روایات و یا مصادره به مطلوب است؛ گاهی برخی با یک یا چند روایت ـ بدون لحاظ سند و دلالت کافی، بدون لحاظ مجموعه روایات، بدون لحاظ عقل و تعقل و بدون لحاظ آیات قرآن کریم ـ سریعا حکم به باطل بودن روش یا مساله‌ای عرفانی می‌دهند. و گاهی بدون اقامه دلیل معتبر و کافی، از ابتدا، دیدگاه خود را مطابق کتاب و عترت و خلاف آن را مخالف کتاب و عترت می‌خوانند. به تعبیر دیگر، اول الکلام را قطعی می‌‌پندارند. مثلا می‌گویند «وحدت وجود» مخالف قرآن و روایات است. حال آنکه هذا اول الکلام. عارف متشرع می‌گوید وحدت وجود مغز و حقیقت آیات و روایات است. متکلم متشرع هم می‌گوید خلاف آیات و روایات است. مساله محل نزاع بین عارف و متکلم است و هر دو باید دلیل معتبر و کافی اقامه کنند نه اینکه یکی اول الکلام را برای خود مصادره کند.

 

 

نظرات  (۲)

با سلام خدمت استاد بزرگوار

استاد با توجه به این مباحث میشه شیوه صحیح استمداد از اهل بیت ( علیهم السلام ) را بفرمایید طوری که پسندیده و از شرک به دور باشد؟


پاسخ:
سلام

چون اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، بزرگترین آیات و مظاهر خداوند هستند (چون، طبق وحدت وجود، تشکیک در مظاهر است و حقیقت پیامبر و اهل بیت، شدیدترین و قوی ترین مظهر است) و ما از آیه به صاحب آیه می رسیم لذا توسل به اهل البیت، همان خواستن از الله است. استمداد از اهل البیت یعنی استمداد از الله.

به بیان ساده، همه کارهای اهل بیت، باذن الله است نه مستقلا. لذا شما اهل بیت را باب الله بدانید و از آن باب، هرچه می خواهید بخواهید که تقاضا از آنها در حقیقت تقاضا از خداست فقط توجه داشته باشید که اهل بیت، مظهر و آیتند و به هیچ عنوان استقلالی ندارند.

به بیان ساده تر، خداوند این باب را برای ما گشوده است و اذن فرموده تا حاجات خود را از طریق اهل بیت و اخذ وسیله، طلب کنیم.

اما شرک آن است که انسان، نگاه استقلالی به مخلوقات داشته باشد و مخلوقی را در عرض خداوند تصور کند. گمان کند مثلا امام معصوم مستقلا و بدون اذن الله، می تواند کاری انجام دهد. این گمان مشرکانه است. در این عالم، حول و قوه ای نیست الا بالله العلی العظیم. حول و قوه اهل بیت هم بالله است.

پس طلب حاجت و استمداد از مخلوق به شرطی که او را مظهر و آیت خدا بدانیم با توحید منافاتی ندارد و چون اهل البیت مظاهر تام خداوند هستند لذا استمداد از آنها به هیچ عنوان مخالف توحید نیست بلکه عین توحید است.

زیارت جامعه کبیره را با دقت مطالعه کنید و اگر توانستید، شرح حضرت آیت الله جوادی آملی بر آن زیارت را نیز مطالعه فرمایید.

موفق باشید
با عرض سلام و خسته نباشید

استاد با توجه به اینکه در رشته مهندسی مشغول به تحصیل هستم اطلاعاتی در ابن زمینه ندارم و پس از مطالعه این مطلب بسیار زیبا و جذاب به دنبال سوالاتی که برای من پیش آمد رفتم ولی چیز خاصی به دست نیاوردم. از شما خواهشمندم حتی المقدور در این سوالات بنده را راهنمایی نمایید.
1-وحدت وجود به نظر تعریف کامل و دقیقی از اصل اسلام است اما در مقابل به موضوعی به نام " کثرت وجود " برخوردم. معنای کثرت وجود چیست؟
2-چرا برخی با وحدت وجود مخالفند؟
3-رابطه میان عرفان و وحدت وجود چیست؟


پاسخ:
با سلام

درباره سوال شما در فرصت مناسب، پاسخ مفصلی می نویسم. اما به اجمال عرض می شود:

1. باید ببینیم مراد کسانی که کثرت وجود را مطرح می کنند چیست؟ گاهی مراد، کثرت تباینی وجود است (نظریه مشاء). گاهی مراد، کثرت تشکیکی وجود است (نظریه فهلویون). گاهی مراد، کثرت وجودات مجازی (نمود) است (نظر عرفا)
همچنین باید ببینیم مراد از وجود در این عبارت به چه معناست. چون وجود در کلام، فلسفه و عرفان، معانی گوناگونی دارد. 
برای هر یک از اینها توضیح لازم است و باید هر کدام جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.

اما به طور ساده می توان گفت کثرت وجود در مقابل وحدت وجود به این معناست که وجود، کثیر است. یعنی در عالم خلقت، هر مخلوقی، به خودی خود وجود مستقلی است. زمین، خورشید، این درخت، آن سنگ و .... هر یک، وجود مستقلی دارند و لذا وجودها گوناگون و زیادند. (کثرت وجود) اما وحدت وجود می گوید در عالم، یک وجود است که مستقل است و حی و قیوم است (هو الحی القیوم) مابقی هر چه هستند آیت آن وجودند نه وجود مستقل و بریده و جدا. 
 

2. عوامل مختلفی برای مخالفت با وحدت وجود می تواند وجود داشته باشد. مانند تفاسیر نادرست از وحدت وجود، تقریر های نادرست از وحدت وجود، مثال های متشابه و غلط انداز برای وحدت وجود، برداشت های نادرست از مفهوم وحدت وجود، عدم فهم کامل مساله وحدت وجود و ....

3. وحدت وجود، اساس علم عرفان است و ما کسی را که قائل به وحدت وجود نیست عارف نمی دانیم گرچه عالم، زاهد و عابد بزرگواری باشد. 

موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی