آیا «پای استدلالیان چوبین بُود؟»

آیا «پای استدلالیان چوبین بُود؟»

🔹آیا واقعاً استدلال، راهی لرزان به سوی حقیقت است؟ و آیا مولوی در مثنوی، استدلال را به کلی نفی می‌کند؟ بیت معروف «پای استدلالیان چوبین بود / پای چوبین سخت بی‌تمکین بود» (مثنوی معنوی، دفتر اول، بیت 2128) همواره محل بحث و تفسیر بوده است. متأسفانه، برخی با فهم نادرست این بیت، مولوی را به ضدیت با عقل و استدلال متهم کرده‌اند. اما آیا واقعاً چنین بوده است؟

🔸برای فهم درست فرمایش مولوی، باید آن را در بستر مباحث ثبوت و اثبات و با توجه به سیاق کلام او بررسی کنیم.
مولوی این بیت را پس از بیان حال کسانی می‌آورد که با تکیه بر استدلال‌های سست و بی‌مایه، به جنگ اولیا و انبیا می‌روند. او می‌گوید استدلال‌های این افراد بر پایه مشبّهات (اموری که شبیه به حق هستند، اما حق نیستند)، مظنونات (اموری که گمان به آن‌ها می‌رود، اما یقینی نیستند) و مشهورات (اموری که بین مردم رایج‌اند، اما لزوماً صحیح نیستند) استوار است، نه بر معقولات محض (احکام یقینی عقل) و بدیهیات.
که به ظن تقلید و استدلالشان
قایمست و جمله پر و بالشان

برای درک بهتر، اقسام استدلال را مرور می‌کنیم:
استدلال تمثیلی: سرایت دادن حکم یک جزئی به جزئی دیگر به دلیل مشابهت. گرچه برای تقریب به ذهن مفید است، اما یقینی نیست.
استدلال استقرایی: رسیدن به یک حکم کلی از طریق بررسی جزئیات. استقرای ناقص (بررسی تعدادی از جزئیات) در علوم تجربی کاربرد دارد، اما یقینی نیست.
استدلال قیاسی: حرکت از کلی به کلی یا از کلی به جزئی. این نوع استدلال، اگر به درستی صورت گیرد، یقینی است.
قیاس نیز انواعی دارد:
برهانی: مبتنی بر بدیهیات یا قضایایی که به بدیهیات ختم می‌شوند. یقینی‌ترین نوع استدلال است.
جدلی: مبتنی بر مقبولات (اموری که نزد مخاطب پذیرفته شده‌اند). برای اقناع مخاطب مفید است.
خطابی: مبتنی بر مشهورات و مقبولات عامه. برای تحریک احساسات و اقناع عوام مفید است.
شعری: مبتنی بر تخیلات و تشبیهات. برای ایجاد لذت ادبی و تأثیرگذاری عاطفی به کار می‌رود.
مغالطی: مبتنی بر شبهه‌افکنی و فریب. ظاهری شبیه به استدلال دارد، اما باطل است.
🔸مولوی مطلق استدلال را نفی نمی‌کند، بلکه استدلال‌های سست و بی‌بنیاد را نقد می‌کند؛ استدلال‌هایی که بر پایه مغالطات، مشبّهات و مشهورات بنا شده‌اند. او خودش بهتر می‌داند که همین عبارت «پای استدلالیان چوبین بود / پای چوبین سخت بی‌تمکین بود» خود استدلال است. او خود می‌داند که قرآن کریم سراسر استدلال است.
🔸مولوی بلافاصله پس از بیت مذکور (پای استدلالیان چوبین بود) می‌گوید: «غیر آن قطب زمان دیده‌ور» (مثنوی معنوی، دفتر اول، بیت 2129). یعنی استدلال قطب زمان (انسان کامل) که همان استدلال برهانی است، استثناست.
🔸از سوی دیگر، مولوی برهان را در مقایسه با شهود، به عصای کور تشبیه می‌کند. چشم بینا، راه را به روشنی می‌بیند، اما کور ناچار است از عصا استفاده کند. شهود، مرتبه‌ای بالاتر از استدلال است (ثبوتاً برتر است)، اما برای کسانی که به مقام شهود نرسیده‌اند، استدلال برهانی (در مقام اثبات) راهگشاست.
🔸جالب اینجاست که مولوی می‌گوید همین عصای استدلال را هم افراد بینا (انسان کامل و اهل شهود) ساخته‌اند و به دست کور داده‌اند. یعنی اساس برهان نیز به انسان کامل برمی‌گردد.

🔸بنابراین، مولوی نه تنها استدلال را به کلی نفی نمی‌کند، بلکه عقل و تعقل را در صورتی که درست باشد تایید می کند. او در جای دیگر می گوید:
گفت پیغامبر که احمق هر که هست
او عدُوّ ماست و غول ره‌زنست
هر که او عاقل بود از جان ماست
روح او و ریح او ریحان ماست
عقل دشنامم دهد من راضیم
زانک فیضی دارد از فیاضیم (مثنوی، دفتر چهارم، بخش 74)

🔸او تأکید می‌کند که استدلال، در نهایت، ابزاری است برای کسانی که به مقام شهود نرسیده‌اند. هدف نهایی، رسیدن به شهود و رؤیت مستقیم حقیقت است. مولوی استدلال‌گرایی افراطی و تکیه صرف بر استدلال‌های خشک و بی‌روح را -همان کاری که امثال فیلسوفان مشاء می‌کردند- نقد می‌کند و عشق و شهود را راه اصلی وصول به حقیقت می‌داند.
فلسفی خود را از اندیشه بکشت   
گو بدو کوراست سوی گنج پشت
گو بدو چندانک افزون می‌دود
از مراد دل جداتر می‌شود
جاهدوا فینا بگفت آن شهریار
جاهدوا عنا نگفت ای بی‌قرار (مثنوی، دفتر ششم، بخش 79)

🔸🔸نتیجه اینکه، فرمایش مولانا کاملا درست است که پای استدلالیان، اگر استدلالشان برهانی نباشد و آن‌ها را به حقیقت (شهود) نزدیکتر نکند، چوبین و بی‌تمکین است.
می‌توان گفت که مولوی نه تنها مخالف عقل و استدلال نیست، بلکه استدلال درست (برهانی) را ابزاری ارزشمند برای کسانی می‌داند که هنوز به مقام شهود نرسیده‌اند. اما نباید به این ابزار وابسته شد و بدان اکتفا کرد و از هدف اصلی (که همان شهود و اتصال به حقیقت است) غافل ماند.

✍️وحید واحدجوان


دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

وحید واحدجوان

*محقق حوزه علمیه قم
*عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

دسته‌بندی
آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
پیوندها
بایگانی